زن جوان دستبند به دست در حالی که دختر کوچولوی شیرخوارهاش را در آغوش گرفته بود همراه مأموران بدرقه زندان وارد شد. او 10 سال قبل با همدستی شوهرش جوانی را به قتل رسانده بود. وقتی مقابل اتاق دادگاه رسید، ناگهان نگاهش به شوهرش خیره ماند که دستبند به دست کنار مأمور بدرقه زندان ایستاده بود.
نوزاد معصوم و بیگناه دوماه پس از آن به دنیا آمد که مادرش راز جنایت قدیمی را در اداره آگاهی فاش کرد. حالا این طفل بیگناه لقب فرزند زندان گرفته و به خاطر جرم سنگین مادر و پدر، به دور از خواهر و برادرش ناچار به گذران زندگی در زندان بود.
«لیلا» کوچولو از زمان تولد به خاطر بیماری مادرزادی کمبینا شده و با دستور قاضی پرونده تحت درمانهای ویژه پزشکی قرار داشت. مادرش هم که به خاطر وضعیت اسفناک دختر کوچولویش و دوری از همسر و دیگر فرزندانش بشدت غمگین شده، اشکریزان میگوید: کودکان معصوم و بیگناه ما علاوه بر اینکه مجبورند پا به پای مادر مجرمشان حبسهای طولانیمدت بکشند متأسفانه تحت تأثیر فضای زندان به طور قطع از تربیت صحیح و منطقی برخوردار نخواهند بود. در زندان شرایط بهداشتی برای بزرگترها مناسب نیست چه برسد به کودکان زنان زندانی که مجبورند زندگیشان را در یک اتاق کوچک و با کمترین امکانات سپری کنند و ...
* * *
طبق آئیننامه سازمان زندانها فرزندان زنان زندانی میتوانند تا سه سالگی با مادرانشان در زندان بمانند اما براساس گزارش انجمن حمایت از حقوق زندانیان گاهی کودکان بالای 6 سال نیز در بین این کودکان دیده شده است.
ابراز تأسف از حضور نوزادان در زندان
زهرا زاهدی معاون قضایی و رئیس دفتر حمایت از حقوق کودکان و زنان دادگستری کل استان تهران، با ابراز تأسف از حضور نوزادان در کنار مادران مجرم در زندان میگوید: «به عقیده من این رویه درستی نیست که نوزادان متولد زندان همچنان در زندان و کنار مادران و سایر زندانیان بمانند. حال آن که قانون تصریح دارد کودک نباید به خاطر جرم مادر، بدسرپرست شود و در وضعیت ناسالم زندگی کند. چرا که در زندان هوا، نور، نظافت و امکانات کافی برای یک کودک شیرخواره یا خردسال وجود ندارد. از سوی دیگر وضعیت خاص زندانیان و گفتوگوهای متداول بین آنها نیز موضوع بسیار مهم و حائزاهمیت تربیتی است که در آینده برای این قبیل بچهها مشکلات فراوانی به دنبال خواهد داشت.
البته باید یادآور شد کودک تا زمانی که شیرخواره است نزد مادر میماند و طبق قانون بعد از این دوران تا زمان تعیین تکلیف درباره حبس مادر و جرمش او باید در مراکز بهزیستی بماند و قانون هم این اجازه را به مادر داده است که بعد از اتمام مجازاتش چنانچه صلاحیت نگهداری فرزند را داشته باشد او را از بهزیستی تحویل بگیرد اما چنانچه صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته باشد به هیچ عنوان بچه را تحویل نخواهد گرفت. وی با اعلام این که در این خصوص اقدامات مناسبی صورت گرفته است گفت: هر بار که از بند نسوان بازدید داشتم به طور قطع برای جداسازی مادران شیرده از سایر زندانیان تذکرهای لازم را دادهام. از آنجا که سازمان امور زندانها نیز علاقهمند کمک به این کودکان است در حال حاضر اتاقی جداگانه برای مادران شیرده تهیه کرده است که در آنها نور، هوای کافی، رنگ و اسباببازیهای متنوع دارد. ضمن اینکه قرار است بزودی این کودکان در یک مهدکودک نگهداری شوند و مادران هم هنگام شیردهی به سراغ آنها بروند.
ضعف اجرای قانون
زاهدی در ادامه میافزاید: قانون ما خوب و مطلوب است اما متأسفانه در اجرای آن مشکل داریم و خیلی از اوقات پروندههایی را میبینیم که رسیدگی به آنها سالها طول میکشد و این به دلیل آن است که افراد راه را اشتباه رفتهاند. بنابراین اگر به مردم اطلاعرسانی بموقوع صورت گیرد آنها میدانند برای حل مشکل خود به کدام مرجع رسمی مراجعه کنند. وی در ادامه با اعلام این که امروزه حوادث و جرایم خیلی سریعتر از آنچه فکر میکنیم رخ میدهد، میگوید: باید اطلاعات ما به قدری زیاد باشد که قبل از وقوع هر حادثهای قوانین آن پیشبینی و تصویب شود تا شاهد ناهنجاریها و حوادث ناگوار نباشیم.
پرورشگاههای خاص برای فرزندان زنان زندانی
اما آنچه حائز اهمیت است، وجود آثار منفی محیط زندان بر رشد اخلاقی و آسیبپذیر شدن نوزادانی است که در زندان متولد شده و رشد مییابند. از اینرو کارشناسان مسائل اجتماعی با اشاره به ضعف قانون درباره این کودکان معتقدند: «قوه قضائیه باید با راهاندازی پرورشگاههای خاص برای کودکانی که والدینشان زندانی میشوند از آنها محافظت کند. چرا که زندان به هیچ عنوان مکان مناسبی برای رشد بچهها نیست. به اعتقاد آنها زندان برای بزرگسالان یک دانشگاه است چه برسد به کودکانی معصوم که آموزشپذیریشان نیز بسیار بالاست و ذهن آنها نیز برای گرایش به جرائم مختلف آماده و مساعدتر از کودکانی است که در خارج از زندان رشد مییابند. به همین خاطر این دسته از نوزادان در سنین رشد زودتر بزهکار خواهند شد. به یقین اگر به وضعیت این کودکان به فوریت رسیدگی نشود میبایست منتظر ورود بزهکاران خشن از میان این قبیل کودکان در آینده نهچندان دور بود.
آسیبهای زندگی بچهها در زندان
دکتر جمال ادهمی جامعهشناس و مدرس دانشگاه نیز در حالی که جامعه و خانواده را به عنوان تأثیرگذارترین نهادها در رشد کودکان و سلامت اخلاقی برمیشمارد، اظهار میکند: انسان از آغاز تولد در برخورد با محیط مینگرد، میآموزد، تجربه میکند و به مرور زمان آمادگی زندگی در شرایط زمانی و مکانی فضای خود را مییابد. از بین عوامل فراگیر اجتماعی، خانواده از همان لحظه چشم گشودن با فرد همراه است و مسئولیت برآوردن نیازهای مادی و معنوی او را برعهده دارد و چگونگی برخورد با عوامل دیگر را تا حدی مدیریت میکند. خانواده نخستین و اصلیترین نهاد اجتماعی است که کودک با آن ارتباط دارد و به دلیل نوع روابط عاطفی و مادی بیشترین سهم را در جامعهپذیری کودک دارد. خانواده جامعه کوچکی است که به مثابه یک سیستم دارای نقشها و کارکردهای خاص است. کارکرد صحیح خانواده به ایفای صحیح نقش اعضای آن بستگی دارد. اگر اعضای خانواده هرکدام وظایفشان را بهدرستی انجام ندهند حاصلش یک خانواده نابسامان است. در این میان نبود پدر به عنوان سرپرست خانواده که در همه جوامع به نوعی مدیریت خانواده را نیز به عهده دارد، آسیبهای بسیاری برای سایر اعضای خانواده در پی دارد. همچنین خانوادهای که مادر از دست میدهد در شرایط متفاوتی قرار میگیرد. به طوری که تکیهگاه عاطفی خانواده سست شده و تمامی اعضای خانواده و حتی پدر را دچار بحران عاطفه میسازد. شرایط به مراتب سختتر و دشوارتر نیز زمانی است که خانواده با خلأ وجود پدر و مادر روبهرو است. چنین خانوادههایی که بیسرپرست تلقی میشوند با مسائل خاصی روبهرو هستند و فرزندان نیز به تبع چنین شرایطی در جامعهپذیری خود دچار بحران شده و پیامدهای ناشی از آن را تا پایان عمر به همراه خواهند داشت. البته جامعه نیز از این پیامدها بینصیب نخواهد ماند.
اما شرایط دشوارتر از اینها مربوط به خانوادههایی است که سرپرست خانواده و بویژه مادر خانواده دوران حبس را میگذراند. این بار دیگر حرف از خانوادههای فاقد سرپرست به دلیل فوت، طلاق و متارکه نیست بلکه صحبت از خانوادههایی است که یکی از والدین بویژه مادر به دلایلی مجرم و متهم شناخته شده و در حبس به سر میبرد. شرایط ناگوارتر از این هم زمانی است که مادر محبوس و زندانی دارای طفلی شیرخواره است یا فرزندش را در زندان به دنیا میآورد که بنا به مسائل مربوط به حضانت نوزاد نیز ناچار روانه محیط و اجتماع غیرعادی زندان میشود. اما در مورد زنان زندانی و فرزندانشان با افرادی روبهرو هستیم که به دلیل ارتکاب جرم باید مجازات شوند. این زنان اگر فرزند خردسالی داشته باشند میتوانند وی را با خود به زندان ببرند و در آنجا تا دو سالگی از فرزندشان نگهداری کنند.
فرزندان متولد زندان یا بزرگ شده در سلول که همراه با مادران از خانواده بریده شدهاند به مسائل و آسیبهای مختلف اجتماعی از قبیل افت تحصیلی، بزهکاری در نوجوانی، بیماریها و اختلالات روحی و روانی، ناسازگاری، نداشتن عزت نفس، احساس ارزشمندی، پرخاشگری، خشم و خشونت، تعارض با دیگران، اضطراب و گوشهگیری، دیدگاه منفی مردم، فقدان نظم و انضباط اجتماعی، مشکلات یادگیری رفتار اجتماعی و مسائل مشابه دیگر مبتلا میشوند که این مسائل باید مورد توجه جدی دستاندرکاران مربوطه قرار گیرد.
از سوی دیگر باید دیدگاه مردم نسبت به این افراد تغییر کند و نباید آنها را از زندگی عادی دور کرد. زیرا طرد اجتماعی علاوه بر اینکه خارج از شأن و منزلت انسانی است بلکه به گرایش این گروه به انواع انحرافات و کجرویها دامن میزند. بنابراین باید مراکز بازپروری زنان و سایر نهادهای حمایتی مانند بهزیستی، کانون اصلاح و تربیت و خانه سلامت طبق وظایف قانونی محوله با نگهداری زنان ویژه و فرزندان آنها و ایجاد تسهیلات و ارائه خدمات مناسب مددکاری، زمینههای مناسب را به منظور بازگشت آنها به زندگی سالم و کسب درآمد مشروع و پیگیری حل مشکلاتشان فراهم نماید