موضوع مهم در پروندههای اسیدپاشی رسیدگی به وضعیت درمانی و مالی قربانیان است که متأسفانه توجهی به آن نمیشود.
چرا که قربانی بعد از اسیدپاشی و در صورت زنده ماندن به شکلی درمیآید که به خاطر از دست دادن زیبایی و سلامتیاش حتی اجازه حضور در کنار برخی اعضای خانواده و اجتماع را هم به خود نمیدهد و عزیزان و نزدیکانش هم از مشاهده چهره ترسناک او خودداری میکنند.
در چنین شرایط نامناسب روحی و روانی به راستی صرف هزینههای چند صد میلیونی درمان برای فردی که اسید ذرهذره بدنش را در خود حل کرده و سوزانده دردی مضاعف است.انسانی که در اوج سلامت و زیبایی ناگهان تبدیل به فردی شده که حتی خودش هم طاقت نگاه کردن در آینه را ندارد، حالا باید علاوه بر مشکلات جسمی و روحی و در شرایطی که قدرت و توان چرخاندن زندگیاش را ندارد، به فکر تأمین هزینههای سرسامآور درمان هم باشد.به اعتقاد کارشناسان و مردم، قربانیان اسیدپاشی باید مورد حمایت نهادهای دولتی و یا سازمانهای غیردولتی برای درمان قرار گیرند. چرا که متأسفانه قربانیان اسیدپاشی در جامعه ما توان پرداخت هزینههای درمان را نداشته و به اجبار روند درمانشان را قطع میکنند که این موضوع موجب مشکلات بیشتر برای آنها میشود.
پیشگیری از اسیدپاشی و انتقامجوییهای خشن
اگر حکم قصاص را عامل بازدارنده برای پیشگیری از جرم محسوب کنیم، این قانون بعد از انقلاب نخستینبار برای خواستگار شکست خورده که دستور پاشیدن اسید را به صورت دو خواهر به نامهای فائزه و فتانه داده بود با حکم دادگاه انقلاب و تأیید دیوان عالی کشور اجرا شد، چند سال بعد نیز شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برای جوانی به نام مجید موحدی که به صورت آمنه اسید پاشیده بود حکم قصاص چشم در مقابل چشم را صادر کرد. البته آمنه، این دختر شجاع و فداکار به خاطر روح بلند انسانی و نشان دادن اوج بخشش از حق قانونیاش گذشت که به راستی قابل ستایش و تقدیر است.
البته در ماده 272 قانون مجازات اسلامی آمده است: در قصاص عضو علاوه بر شرایط قصاص نفس مسائل دیگری نیز وجود دارد.
1- تساوی اعضا در سالم بودن
2- تساوی در اصلی بودن اعضا
3- تساوی در محل عضو مجروح یا مقطوع
4- قصاص موجب تلف جانی یا صدمه عضو دیگری نشود
5- قصاص بیش از اندازه جنایت صورت گرفته نباشد.تا مدتهای بسیاری قضات براساس بند 5 ماده 272 قانون مجازات اسلامی یعنی قصاص عضو از اندازه جنایتی که صورت گرفته بیشتر نباشد، برای احتیاط حکم به قصاص عضو متهم نمیدادند بلکه قصاص را به دیه تبدیل مینمودند. استدلال قضات هم این بود که نمیتوان به طور دقیق میزان جبران و قصاص را در اسیدپاشی تعیین کرد و دقیقاً برابر آن اقدام به قصاص نمود.
گفتنی است، کسی که اقدام به اسیدپاشی میکند فاقد بینش منطقی نیست. او برای رسیدن به خواستههای نامشروع خود دست به جنایت و انتقامجویی میزند چرا که خود را مالک همه چیز میداند. او تصور میکند وقتی به کسی دلبستگی یکطرفه پیدا کرد باید به او دست یابد.
به همین خاطر شنیدن کلمه «نه» از سوی فردی که به او علاقه دارد برایش خیلی سخت و دشوار است. این گونه افراد از نظر روانی دچار مشکلات روحی و روانپریشی هستند و نمیتوانند زندگی خود و دیگران را اداره کنند.
توصیه ما به دختران دم بخت این است که هنگام «نه» گفتن به خواستگاران خود این کار را به بزرگترها در موقع خواستگاری بسپارند. تا آنان جواب منطقی به خواستگار او بدهند. نه این که فرد خواستگار را با خشم و عصبانیت از خود برانند. همچنین دختر خانمها وقتی خواستگارشان را مناسب ازدواج ندیدند او را به زندگی مشترک امیدوار نکنند و بلافاصله به دوستی احتمالی پایان دهند.مرحله بعدی برای پیشگیری از اتفاقات تلخ و ناگوار در صورت مشاهده فرد مزاحم اعلام موضوع به پلیس و مراجع قضایی است.
کابوس وحشتناک اسیدپاشی
همین که زنگ تلفن روزنامه به صدا درآمد و گوشی را برداشتم صدای لرزان زن جوانی را شنیدم که میگفت: «خانم تو را به خدا از مسئولان بخواهید به فکر راه چارهای برای جلوگیری از اسیدپاشی و این نوع جنایت هولناک باشند. باور کنید هر بار که اخبار مربوط به اسیدپاشی را در روزنامهها میخوانم بیاختیار بدنم به لرزه میافتد و اعصابم به هم می ریزد. میترسم. به خدا وحشت دارم. چرا که چند سال قبل از همسر اولم جدا شده و مدتی است به عقد مردی درآمدهام که زن و بچه دارد. حالا ترس من از دو نفر است. همسر سابقم و همسر اول شوهر فعلیام، باور کنید وقتی اخبار اسیدپاشی را میخوانم تا چند روز جرأت بیرون رفتن از خانه را ندارم. همیشه از این نگرانم که خودم هم قربانی چنین بلای ویرانگری شوم. همیشه به خودم میگویم براستی مرگ در مقابل این حادثه نعمت است. بنویسید مسئولان نظارت بیشتری بر فروش اسید داشته باشند تا هر کسی بهراحتی نتواند با مبلغی اندک این ماده خطرناک را بخرد و زندگی فرد و خانوادههایی را نابود کند.» وقتی زن جوان تلفن را قطع کرد هنوز در فکر صدای لرزان و بغضی بودم که راه گلویش را بسته بود. بهراستی چرا بعضیها اینقدر بهراحتی با جان و زندگی دیگران بازی میکنند و از نابود کردن زندگی و آینده انسانها لذت میبرند؟ مگر مملکت قانون ندارد که برخی شیطان صفتها به فکر چنین انتقامجوییهایی میافتند و...
مجید ابهری- رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی- میگوید: «انسانها هنگامی که در روابط عاطفی و اجتماعی دچار خشم میشوند و کنترل هیجان و احساساتشان را از دست میدهند به رفتارهایی دست میزنند که ناشی از پرخاشگری است و اسم آن را خشونت میگذارند در این میان انعکاس خشونت بر دیگران ممکن است با ضرب و جرح، زیانهای مادی، اقدام علیه اموال یا جان و سلامتی آنها همراه باشد و اسیدپاشی هم یکی از همین موارد است. این رفتار ناهنجار در 90درصد موارد به دلیل برخی رابطههای به ظاهر عشقی اما پوشالی و عاطفی اتفاق میافتد و فرد در حالت جنون گذرا و آنی مرتکب اقدامی میشود که بدتر از قتل نفس است. متأسفانه در اسیدپاشیها 99درصد قربانیان زنانی هستند که در روابط عاطفی پوشالی به طرف مقابلشان جواب رد یا منفی دادهاند.وقوع این جرم ویرانگر نشاندهنده عمق کینه یک فرد است. فرد اسیدپاش می داند کاری را که انجام میدهد بسیار سختتر از قتل است چرا که قربانی اسیدپاشی روزی هزار بار آرزوی مرگ میکند اما زنده است.»
به گفته دکتر ابهری، تحقیقات نشان میدهد انگیزه اسیدپاشی به طور معمول انتقامجوییهای عشقی، مزاحمتهای ناموسی، اختلافهای خانوادگی یا تهدید برای سرقت و اخاذی است. در مورد آخر باید به پروندهای که حدود سه سال قبل در اداره آگاهی تهران تحت رسیدگی قرار گرفت اشاره کرد. اعضای یک باند که سهپسر نوجوان به سرکردگی یک پیرمرد شرور بودند با ریختن اسید روی رانندههای مسافربر به سرقت پول و خودروی آنها میپرداختندکه پس از ماهها ردیابیهای گسترده سرانجام دستگیر شدند. اما قربانیان آنها همچنان از آسیبهای شدید ناشی از سوختگی با اسید رنج میبرند.
میزان بازدارندگی مجازات اسیدپاشی
برخی کارشناسان یکی از مهمترین راههای پیشگیری از اسیدپاشی را افزایش قابل توجه مجازات قانونی میدانند. اما محمد شهریاری- قاضی ویژه قتل دادسرای جنایی تهران- شدت مجازات تعیین شده در قانون را کافی دانسته ولی نبود قاطعیت و سرعت در رسیدگی را از مشکلات عمده در این پروندهها میداند. او میگوید: «پس از نخستین مورد اسیدپاشی که در سال1336 در تهران رخ داد قانونگذار لایحه قانونی مربوط به اسیدپاشی را ارائه و سرانجام در 16اسفند1337 این لایحه تصویب شد.
براساس این قانون فردی که به طور عمدی با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر،موجب قتل کسی شود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس قربانی شود به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع، نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضای بدن شود به حبس جنایی درجه دو (از 2 سال تا 10 سال) و اگر موجب دیگر صدمهها شود به حبس جنایی درجه دو از 2 تا 5 سال محکوم خواهد شد.
البته در حال حاضر از آنجا که مجازات اعدام منسوخ و به جای آن قصاص مطرح شده است در اسیدپاشیها، مجرمان به قصاص محکوم میشوند.
به گفته وی به طور معمول در مجازات 3 مؤلفه مطرح است و از آنجا که هدف از اجرای مجازات بازدارندگی است پس باید این سه مؤلفه یعنی شدت، قاطعیت و سرعت در اجرای مجازات رعایت شود.
در حال حاضر قانونگذار با تصویب مجازات قصاص و حبس در واقع شدت مجازات را رعایت کرده است. قانون حتی برای شروع به اسیدپاشی هم مجازات در نظر گرفته است. اما سؤال اینجاست چرا شدت مجازات تأثیری در کاهش این جرم نداشته و برعکس شاهد افزایش اسیدپاشی در جامعه هستیم؟ به نظر میرسد موضوع مهم را در دو مؤلفه دیگر باید جستوجو کرد و باید پذیرفت روند رسیدگی به پروندههای اسیدپاشی و اجرای حکم سریع و قاطعانه نیست. چرا که وقتی یک اسیدپاشی رخ میدهد ماهها طول میکشد تا پزشکی قانونی نظر قطعی خود را درباره میزان صدمه وارده به قربانی اعلام کند. به همین خاطر زمان رسیدگی به پرونده در دادسرا و سپس ارسال آن به دادگاه طولانی خواهد بود. حتی برگزاری جلسات محاکمه، صدور حکم، تأیید آن و مهمتر از همه زمان اجرای حکم ماهها و شاید سالها طول بکشد. متأسفانه گذشت این همه سال برای رسیدگی به یک پرونده اسیدپاشی عمدهترین مشکل در این ماجرا است. مجرم اگر بداند وقتی مرتکب جرم شد به سرعت مجازات میشود به طور قطع در پیشگیری از ارتکاب یا کاهش جرم تأثیر بسزایی خواهد داشت.
نقش فرهنگ و آموزش در پیشگیری
قاضی شهریاری در ادامه میگوید: یکی دیگر از عوامل کاهش جرم اسیدپاشی در جامعه مربوط به آموزش و فرهنگ جامعه است. شخصیت یک انسان در خانواده، مدرسه، دانشگاه و محیطهای اجتماعی رشد میکند و خانواده بهعنوان نخستین نهاد آموزشی باید با مدیریت عاطفی به کودکان آموزشهای لازم را بدهد اما متأسفانه اغلب والدین و خانوادهها این مدیریت عاطفی و آموزشی را فراموش کردهاند. پدر و مادر باید به فرزندانشان بیاموزند که طاقت شنیدن نه و پاسخ منفی را داشته و در برابر «نه» دیگران عکسالعمل مناسب نشان دهند نه اینکه با شنیدن هر پاسخ منفی به خواستههایشان درصدد انتقام برآیند.
بعد از خانواده، مدرسه و دانشگاه و سایر نهادهای آموزشی، فرهنگی در زمینه رشد و تربیت افراد مسئولیت دارند. چرا که نقش خانواده و سایر نهادهای اجتماعی در بهوجود آمدن عقدههای کودکی و روانی افراد انکارناپذیر است. یک انسان اگر از کودکی یاد بگیرد چگونه در مقابل رفتار دیگران واکنشهای مناسب و صحیح نشان دهد به طور قطع بسیاری از جرائم و جنایاتی که امروزه شاهدش هستیم دیگر رخ نخواهد داد. باید توجه داشت فرد اسیدپاش یاد نگرفته به خواسته و اعتقاد دیگران احترام بگذارد. او تفکر و تعقل لازم را نداشته و تصور میکند همه باید طبق میل و خواسته او رفتار کنند.»
خرید و فروش اسید راحت و بدون دردسر
اما موضوع دیگری که به عقیده کارشناسان و مسئولان از عوامل افزایش جرم اسیدپاشی در جامعه است در دسترس بودن این ماده شیمیایی و ارزان بودن آن است. بازپرس شهریاری با اشاره به برنامهای که چندی قبل از یکی از شبکههای تلویزیونی ایران پخش شد میگوید: در این برنامه، گزارشگر با دوربین مخفی به مغازههای فروش اسید مراجعه میکرد و میگفت: اسیدی میخواهم که صورت انسان را به طور کامل بسوزاند و نابود کند. فروشندهها هم بهراحتی ظرف اسیدی را به او میدادند و با اطمینان از درصد خلوص بالای آن در مقابل 10 هزارتومان اسید را میفروختند. اما جای تعجب بسیار اینکه حتی یکی از فروشندگان یا افراد حاضر در محل نیز کوچکترین اعتراضی به این موضوع که خریدار قصد دارد با اسید صورت یک انسان را بسوزاند، نداشتند. این موضوع در واقع بر لزوم نظارت جدی وسختگیرانه بر نحوه فروش اسید در کشور تأکید دارد. مسئولان قضایی، انتظامی و دولتی باید با نظارت بیشتر بر این موضوع از خرید و فروش ارزان و ساده این ماده شیمیایی نابود کننده جلوگیری نمایند.