حق سرقفلی که به موجب آن مستأجر ضمن اجاره مکان مورد نظر برای کسب و پیشه و تجارت مبلغی را به موجر میپردازد تا با انقضای مدت اجاره مجدداً همان محل به وی اجاره داده شود این توافق کاملاً با موازین شرعی و عقلی سازگار بوده و در رساله توضیحالمسائل مراجع عظام از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به آن اشاره و مورد تأیید قرار گرفته است. با این توصیف هرگاه مستأجر واحد تجاری، ضمن تنظیم عقد اجاره مبلغی برای داشتن حق سرقفلی به موجر پرداخته باشد در صورت درخواست موجر برای تخلیه میبایست حق سرقفلی را به قیمت عادله روز به مستأجر پرداخت نماید. این حق تابع زمان معینی نبوده و کلیه مستأجرینی که از قبل از تصویب قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 و قوانین بعدی تاکنون چنین حقی را برای خود تحصیل نمودهاند، در صورت تخلیه مستحق دریافت حق سرقفلی به قیمت عادله روز خواهند بود.
به طور خلاصه متذکر میشود برای مستأجرین واحدهای تجاری تا قبل از تصویب ماده واحده مصوب سال 1365 و قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 1376 در صورت تخلیه (در مواردی که مستأجر حق سرقفلی نداشته باشد) سه وضعیت حاکم است:
1- تخلیه به درخواست موجر برای احداث بنا و یا نیاز شخصی مستلزم پرداخت حق کسب و پیشه به مستأجر است.
2- تخلیه به درخواست موجر به دلیل تخلف مستأجر از شرط استفاده در کسب و پیشه معین بدون پرداخت هرگونه حق کسب و پیشه خواهد بود.
3- تخلیه به درخواست موجر به دلیل تخلف مستأجر از شرط عدم واگذاری مورد اجاره به غیر، مستلزم پرداخت نصف حق کسب و پیشه خواهد بود.
بنابراین نسبت به مستأجری که دارای حق سرقفلی است تخلیه آنان تحت هر شرایطی مستلزم پرداخت حق سرقفلی به نرخ عادله روز خواهد بود.
تعیین سن کیفری اطفال
یکی از محورهای اساسی حقوق کیفری اطفال، تعیین سن مسئولیت کیفری است. قانونگذاران هر کشور سنی را به عنوان سن مسئولیت کیفری تعیین کردهاند یعنی رسیدن فرد به بلوغ جسمی و فکری و پذیرش مسئولیت اجتماعی. تا چند روز قبل و براساس قانون قبلی سن کیفری در ایران برای دختران 9 و برای پسران 15 سال قمری بود. در واقع ایران تنها کشوری است که سن مسئولیت کیفری را براساس بلوغ جنسی تعیین کرده و جز در جرایم تعزیری و بازدارنده در سایر جرایم همان مجازاتی که برای بزرگسالان اجرا میشود نسبت به این اطفال تازه بالغ هم اعمال میشود. از جمله این مجازاتها نیز صدور حکم قصاص برای افراد زیر 18 سال است.
پیدایش ثبت احوال در ایران
در ایران قدیم پیش از آنکه اسمی از ثبت احوال و شناسنامه به میان آورده شود، وقتی نوزادان به دنیا میآمدند، بزرگ خانواده در گوش نوزاد قرآن میخواند و نامش را پشت کتاب مقدس خانه که همان قرآن بود یا دیوان حافظ مینوشت، در این میان فقط خانوادههای اشرافی بودند که علاوه بر این ثبت خانگی، در یک شجرهنامه مفصل، نام و تاریخ تولد فرزندان را ثبت میکردند تا سرانجام با این مدرک غیرقابل انکار تقسیم ارث و رسیدن عنوان اشرافی طبق قاعده و اصول انجام شود. در زمانیکه خانوادههای ایرانی اینگونه نامها را ثبت میکردند، یعنی در قرن نوزدهم میلادی، ثبت احوال بهصورت یکپارچه و منسجم در جهان بهوجود آمد و نامگذاری در دنیا یک قاعده مشخص پیدا کرد، این در حالی بود که در ایران نامها هنگام تولد در پشت قرآن و بعد از مرگ هم بر سنگ گورها نگاشته میشد. تا اینکه با گسترش ارتباطات و فرهنگ در جامعه ایرانی نیاز به ایجاد تشکیلاتی برای ثبت وقایع ضروری احساس شد، به همین دلیل فکر تشکیل یک سازمان خاص برای صدور شناسنامه و به دنبال آن ثبت وقایعی مانند تولد، ازدواج و وفات به فکر مسئولان کشور افتاد.
یکی از دوستان که اسمشون رو ننوشته بودند و احتمالا خانم هستند (از سوالشون پیداست) پرسیدند که در چه مواردی زن میتواند درخواست طلاق کند؟
از نظر من که تمایل به برابری حقوق و قانون برای زن و مرد دارم (زن = مرد) میگم در هر لحظه که دلش بخواد. اما طبق مواد مختلف از قوانین ایران (متاسفانه) فقط در موارد زیر زن میتواند از دادگاه درخواست طلاق کند:
1- عدم پرداخت نفقه (خرجی) به زن به مدت 6 ماه
2- بدرفتاری و خشونت مرد با همسر و فرزندان
3- بیماریهای خطرناک و غیرقابل درمان شوهر (به طوری که سلامت زن در خطر باشد)
4- مجنون (دیوانه) بودن مرد
5- شغل مرد که به حیثیت و آبروی زن و موقعیت خانوادگی او لطمه بزند
6- محکومیت کیفری مرد به بیش از 5 سال زندان
7- اعتیاد شدید به مواد مخدر که قابل درمان نباشد
8- ترک خانواده بدون دلیل موجه یا غیبت مرد بیش از 6 ماه
9- بچهدار نشدن مرد بیش از 5 سال به دلیل عقیم بودن
10- ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر
11- مفقودالاثر بودن مرد بیش از 6 ماه
12- رعایت نکردن عدالت بین همسران مردان دارای چند همسر
لازم به ذکر که متاسفانه و بازهم متاسفانه در اکثر موارد قضات همین قانون رو هم رعایت نکرده و رویه قضایی بر این است که یک زن حتی با وجود چند دلیل از دلایل بالا بازهم تا مدت ها موفق به طلاق نمی شود تا سر آخر با دادن باج به شوهرش (مهرم حلال، جونم آزاد) او را راضی به طلاق نماید
حق سرقفلی که به موجب آن مستأجر ضمن اجاره مکان مورد نظر برای کسب و پیشه و تجارت مبلغی را به موجر میپردازد تا با انقضای مدت اجاره مجدداً همان محل به وی اجاره داده شود این توافق کاملاً با موازین شرعی و عقلی سازگار بوده و در رساله توضیحالمسائل مراجع عظام از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به آن اشاره و مورد تأیید قرار گرفته است. با این توصیف هرگاه مستأجر واحد تجاری، ضمن تنظیم عقد اجاره مبلغی برای داشتن حق سرقفلی به موجر پرداخته باشد در صورت درخواست موجر برای تخلیه میبایست حق سرقفلی را به قیمت عادله روز به مستأجر پرداخت نماید. این حق تابع زمان معینی نبوده و کلیه مستأجرینی که از قبل از تصویب قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 و قوانین بعدی تاکنون چنین حقی را برای خود تحصیل نمودهاند، در صورت تخلیه مستحق دریافت حق سرقفلی به قیمت عادله روز خواهند بود.
به طور خلاصه متذکر میشود برای مستأجرین واحدهای تجاری تا قبل از تصویب ماده واحده مصوب سال 1365 و قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 1376 در صورت تخلیه (در مواردی که مستأجر حق سرقفلی نداشته باشد) سه وضعیت حاکم است:
1- تخلیه به درخواست موجر برای احداث بنا و یا نیاز شخصی مستلزم پرداخت حق کسب و پیشه به مستأجر است.
2- تخلیه به درخواست موجر به دلیل تخلف مستأجر از شرط استفاده در کسب و پیشه معین بدون پرداخت هرگونه حق کسب و پیشه خواهد بود.
3- تخلیه به درخواست موجر به دلیل تخلف مستأجر از شرط عدم واگذاری مورد اجاره به غیر، مستلزم پرداخت نصف حق کسب و پیشه خواهد بود.
بنابراین نسبت به مستأجری که دارای حق سرقفلی است تخلیه آنان تحت هر شرایطی مستلزم پرداخت حق سرقفلی به نرخ عادله روز خواهد بود.
مهریه مال معینی است که با توافق دو طرف – زن و مرد – در زمان عقد مشخص میشود. این مال میتواند از قبیل وسیله نقلیه، خانه، زمین، باغ، پول نقد یا سکه باشد. همچنین ممکن است انجام عمل معینی باشد که ارزش اقتصادی دارد. مثل تعلیم قرآن و هنرهای خاص و موارد مشابه. اما نکته مهم این است که زن به محض عقد مالک مهر میشود و میتواند آن را دریافت کند. چنانچه زن در مقام مطالبه مهریهاش برآید و مرد عاجز از پرداخت آن باشد – همانند محکومین مالی – ممکن است در ردیف زندانیان محکومیتهای مالی قرار گیرد. در این میان مهریهای که زمان عقد تعیین شده اگر باطل شود یا مال تعیین شده فاقد مالیت باشد یا عدم تعیین مهر در عقد شرط شده باشد. یا اینکه عقد نکاح به دلایل قانونی باطل باشد و زوجه به بطلان عقد نکاح جاهل بوده باشد، زن مستحق دریافت مهرالمثل خواهد بود که از سوی دادگاه با جلب نظر کارشناسی مربوطه برحسب عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و در نظر گرفتن سایر شرایط و اوضاع و احوال و غیره معین میشود.
ازدواج دختران ایرانی با اتباع خارجی هرازگاهی موجب بروز ناهنجاریها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی میشود که یکی از این مسائل ازدواج بدون مجوز مردان افغانی با دختران ایرانی است. براساس مصوبه سال 1385 مجلس شورای اسلامی، افرادی که قبل از این سال ازدواج کردهاند، باید مدارک و مستندات خود را به اداره اتباع بیگانه ارائه داده و ازدواج خود را به صورت قانونی و رسمی ثبت کنند.
براساس ماده 1059 قانون مدنی ایران، ازدواج زن مسلمان ایرانی با مرد غیرمسلمان جایز نیست اما ماده 1060 قانون مدنی میگوید: ازدواج زن ایرانی با اتباع خارجی در مواردی که مانع قانونی نداشته باشد، باید با اجازه دولت ایران (وزارت کشور) باشد. چنانچه فرد خارجی بدون داشتن مجوز لازم از وزارت کشور با دختر ایرانی ازدواج کند، براساس ماده 1061 قانون مدنی به یک تا 3 سال حبس محکوم خواهد شد. زنان ایرانی نیز برای دریافت مجوز ازدواج با مردان تبعه خارجی باید موارد فوق را رعایت کنند:
1- درخواست مرد خارجی و زن ایرانی برای صدور مجوز ازدواج.
2- مرد خارجی باید گواهینامهای از سفارت کشورش به وزارت کشور ارائه دهد که مشکلی برای ازدواج با زن ایرانی ندارد.
3- براساس بند 3 آئیننامه ازدواج دختران ایرانی با مردان خارجی از آنجا که زن مسلمان ایرانی نمیتواند با مرد غیرمسلمان خارجی ازدواج کند، مرد باید گواهی تشرف به دین مبین اسلام و یا استشهادیه مربوط به آن را- با تأییدیههای لازم- ارائه دهد.
4- ارائه گواهی مبنی بر این که مرد خارجی مجرد است (گواهی فوق نیز میبایست تأیید شده باشد).
5- نداشتن سوء پیشینه و سابقه کیفری.
6- سپردن تعهد کتبی رسمی و قانونی که برای تأمین هزینه زندگی از جمله پوشاک، مسکن، دارو و درمان، خوراک، پرداخت نفقه و احتمالاً فرزند و... مشکلی ندارد.
7- مردان خارجی با ارائه تضمینهای لازم باید فرمهای مخصوص ازدواج وزارت کشور را تکمیل نمایند.
وزارت کشور نیز پس از بررسی مدارک و مستندات طرفین (مرد خارجی و زن ایرانی) مجوز ازدواج آنان را در صورت داشتن شرایط فوق، صادر خواهد کرد.
مهریهای که قبل از زندگی مشترک مطالبه می شود
تازه دامادها «حق حبس» رابشناسند
دو ماه از مراسم عقد تازهداماد میگذشت اما روزهای پرفراز و نشیب زندگی، به نظرش طولانی و تمام نشدنی میرسید. وقتی سر سفره عقد مهریه 1000 سکه طلا برای عروس خانم
در نظر گرفت، حس میکرد در نگاه مهمانان بزرگ و محترم شده است اما فکر نمیکرد در گردابی خودساخته گرفتار شود و با صدور اجرائیه دادگاه، یک عمر محکوم به پرداخت مهریه دختری شود که حتی یک روز هم زندگی مشترک با او را زیر یک سقف تجربه نکرده است.
تازه داماد که هیچ پسانداز یا ثروتی نداشت، با حکم قاضی دادگاه خانواده محکوم به پرداخت
40 سکه طلا پیشقسط و ماهانه یک سکه به عروس شد. بدین ترتیب عروس خانم 25 ساله باید
80 سال منتظر دریافت کامل مهریه بماند و تازهداماد هم با وجود کسادی کسب و کارش، هر ماه یک سکه طلا به نرخ روز خریداری و تقدیم همسرش کند. اما این پایان ماجرا نیست چرا که عروس عصبانی با مراجعه به دادگاه و استفاده از «حق حبس» قصد شروع زندگی مشترک را ندارد و هر ماه 200 هزار تومان هم نفقه میخواهد. بدون اینکه پا به خانه شوهر بگذارد!
رسیدگی به این ماجرا از اوایل امسال با شکایت داماد جوانی در دادگاه خانواده تهران آغاز شد.
وی در حالی که ادعا میکرد همسرش مبتلا به نوعی بیماری لاعلاج است، خواستار باطل شدن عقدنامه بدون پرداخت مهریه عروس شد و گفت: «2 سال پیش به خواستگاری «فریبا» رفتم و خانواده عروس پس از چند جلسه جواب مثبت دادند سپس در یک مهمانی رسمیعروس را با مهریه 500 سکه طلا به عقد خود درآوردم. اما متأسفانه خیلی زود بهانهجوییهای «فریبا» آغاز شد. او خواستههای پیشبینی نشدهای داشت که خرید و تهیه جهیزیه توسط من فقط یکی از آنها بود. سرانجام خواستههای غیرمنطقی و ناتمام عروس بین خانوادهها اختلاف انداخت تا اینکه «فریبا» به طور غیرمنتظرهای پیشنهاد کرد زندگی مشترکمان را در کنار مادرش شروع کنیم تا بتواند از مادر بیمارش هم نگهداری و مراقبت کند. اما از شنیدن این موضوع آنقدر عصبانی شدم که به زندگی با او و آینده مشترکمان پشت پا زده و قهر کردم.
وقتی میگم قوانین باید به روز بشن تا جلوی این مسخره بازی ها گرفته بشه واسه همینه ها <سیاوش >
ازدواجهای عجیب عروس کوچولوها
ازدواج کوچولوها در استان هرمزگان را میتوان یکی از عجیبترین عروسیها دانست.
این در حالی است که در دنیای مدرن امروزی همه کارشناسان و جامعهشناسان، ازدواج در سن پختگی را منطقی میدانند یا گروهی از افزایش سن ازدواج ابراز نگرانی میکنند.
شاید کمتر کسی ازدواج در دوران کودکی را بیمشکل بداند اما در استانهای جنوبی و در میان جمعیتی که به صورت قومی و عشیرهای زندگی میکنند ازدواج کوچولوها جزئی از آداب و رسوم به حساب میآید.
مشخص نیست چرا این رسومات هنوز پابرجاست چرا که چالش هایی در زندگی این کوچولوها به وجود میآید یا کسی باور ندارد دختربچهای با یک مرد که 25 سال با هم تفاوت سنی دارند سرسفره عقد بنشیند.
رضا غلامپور، مدیر کل اداره ثبت احوال استان هرمزگان گفت: در سالی که گذشت 5 مورد ازدواج دختران کمتر از 10 سال را داشتهایم که 3 دختر مینابی بودند که با دامادهای 15، 19 و 34 ساله ازدواج کردهاند.